و...يكي بود يكي نبود

خوب من تازه متوجه ی این بازی شب یلدا شدم و نمی دونم از دکتر رضا ی عزیز تشکر کنم ... ادامه مطلب

به چشمهایش نگاه می کنم و سعی می کنم خیلی شمرده حرف بزنم. خودم هم میدانم هضم کردن حرفهایم برایش ... ادامه مطلب

کشیکهای سی سی یو در رسول طرفدار ندارد هر چند احتمال مورنینگ خوردنت نزدیک به صفر است اما با اینهمه ... ادامه مطلب

کارگاه پزشکی  قانونی کارگاه مفیدی بود .هر چند شاید فقط در حد یک هشدار کاربرد داشت. ایستاده بود روبروی من و ... ادامه مطلب

داشتم به ایتنرنمان در اورژانس می گفتم پزشکی مثل یک باتلاق می ماند هر چه بیشتر برای نجات خودت دست ... ادامه مطلب

روز اول توسط چیف رزیدنت آنقدر مورد تهدید و ارعاب واقع شدیم که یاد سیستم نظامی جراحی افتادم گمان می کردم ... ادامه مطلب

داشتم از روی خط عابرپیاده رد می شدم. بله داشتم از روی خط عابر پیاده رد می شدم من معمولا اینجور ... ادامه مطلب

اولین کسی که به من خبر آمدنش را داد مامان نبود مسخرست اما اولین کسی که بهم گفت ربابه خانم ... ادامه مطلب

اول: ثبت نام... چهارم شهریور ، هر جور حساب کنی قاعدتا باید روز دوم شروع ثبت نامها باشد اول وقت ... ادامه مطلب

بله خلاصه هر طور بود بخش جراحی هم تموم شد .البته بماند که کم کم تعداد بیشتری از بچه ها موضوع رو شنیده ... ادامه مطلب